نسخه آپارات: aparat.com/v/rnJ1N
دانلود ویدئو (۱۳ مگابایت): goo.gl/lMYftV
نسخه فیس بوک: goo.gl/nIspb9
دانلود فایل صوتی: goo.gl/Et3EV5
خوانش شعر به زبان روسی (بخشی از فیلم این نمایشنامه): youtube.com/watch?v=cWCpcCapmqg
سرود در مدح طاعون
چون زمستان با غضب
همچو سرداری مخوف
لشکری از برف و یخ
پُر بتازانَد به ما
در مصافش آتشی
میجهد از هیزمی
یا که گرمایی مهیب
میرسد از محفلی.
ملْکهای دیوانهسر،
نام او طاعون
تاختن بر ما گرفته بیامان
شادمان نازد به خود
زانکه هستش کشتگان از حد فزون.
گورکنها روز و شب با بیلشان
زیر هر دیوار شهر
نغمهای غمبار را سر میدهند.
پس همان طوری که بر
هر زمستان، سخت میبستیم در
راه میبندیم بر طاعون کنون.
آتش افروزیم سخت،
لببهلب ریزیم جام،
شادمانه فروبنشانیم عقل،
با ضیافت، شاد نوشیدن و رقص،
میشماریمش گرامی، سلطه طاعون را.
حس مستیآوری باشد به هر پیکار و رزم؛
آنگهی کاستادهای بر پرتگاهی ژرف و شوم؛
در خروشانیّ اقیانوس پست،
گردِ قایقْ موج و توفانهای سخت،
یا که در توفان شن در سرزمین تازیان،
یا که در پیشت خرامانیّ این طاعون مست.
هرچه تهدیدت کند،
باشدش نیت که نابودت کند،
در همان دم برفروزد جوششی در قلب تو
جوششی یا لذتی
لذتی ناگفتنی:
گو نهادهای گرو
بر حیات جاودان.
پس خوش آن کس کو تواند در میان خوف و ترس
آن گرو بشناسد و برگیردش.
پس ستایش بر تو ای طاعون!
ما نمیترسیم از تاریکِ گور،
برنیاشوبیم از غوغای تو!
کف به جام آریم و سرخوش
به هر دم بوییم بیترسی نفس از دُخت رَز،
آن که شاید…
آن که شاید خود بوَد آکنده از طاعون!
ترجمه و خوانش: دکتر آبتین گلکار
شاعر: الکساندر پوشکین
موسیقی: آلفرد اشنیتکه، موسیقیدان روس
کاری از بهروز بهادری فر
این شعر بخشی از نمایشنامه «ضیافت به روزگار طاعون» است اثر «الکساندر پوشکین» شاعر روس که توسط دکتر «آبتین گلکار» ترجمه شده و در کتابی به نام «تراژدیهای کوچک» (نشر هرمس) به چاپ رسیده است.
دکتر «آبتین گلکار» مترجم چندین اثر منثور و منظوم ادبیات روسی و استاد زبان روسی در دانشگاه تربیت مدرس تهران است.
مطالب مرتبط:
خوانش شعری از آنا آخماتوا، شاعر روس توسط خانم مهسا ملک مرزبان
اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)
فقط زبان من حقیقتا ناتوان است از تشکر برای این شعر حقیقتا زیبا و نغز و پر از معنا.
از جناب آقای گلکار بسیار سپاسگزارم.
این شعر را زمانی خواندم و شنیدم و بر روی کاغذ یاد داشت کردم که بسیار ناراحت بودم.
اکنون احساس میکنم که از انرژی لبریز شدم