بایگانی دسته: تاریخ

شوبا

شوبا، پوستین، پالتو خز، پالتو پوست، پالتو روسی، روسیه

شوبا، پوستین، پالتو خز، پالتو پوست، پالتو روسی، روسیه

«شوبا» (Shuba) یعنی پالتو خز یا همان پوستین.
در روسیه «شوبا» یکی از لباس های پرطرفدار بین خانم هاست، پیر و جوان هم ندارد. مردها هم «شوبا» می پوشند، اما خیلی کمتر.
«شوبا» از پوست سمور، روباه، قاقم، سنجاب، راسو، گرگ، خرگوش و… تهیه می شود و از چند صد دلار تا چند هزار دلار قیمت دارد.
ضمنا «اوشانکا» (Ushanka) یا همان کلاه معروف روسی که روی گوش را هم می پوشاند، اگر اصل باشد از پوست همین حیوانات درست می شود.

نکته جالب تاریخی این که جستجو برای کشف منابع جدید پوست خز، یکی از انگیزه های پیشروی روسیه به سیبری بود و «یرماک» قزاق معروفی بود که در قرن ۱۶ میلادی، بعد از پایان یوغ مغول، سیبری را فتح و منابع مالی سرشاری را نصیب روسیه کرد.

برای بعضی از دخترهای جوان، «شوبا» که قاعدتا باید لباس گرم باشد، نشانه پرستیژ است و در سرمای روسیه «شوبا» کوتاه با دامن کوتاه می پوشند.
البته دخترهای روس با «شوبا» و یا بدون «شوبا» علاقه خاصی به دامن کوتاه دارند، تابستان و زمستان هم ندارد.

«شوهرم طوری رفتار می کنه که انگار برام شوبا خریده.» این جمله را بارها شنیده ام و شاید بشود آن را این طور معنا کرد که: «مگه چه تاجی سرم گذاشته!». 🙂

هوا که رو به سردی می رود، هر روز در رادیو و تلویزیون و بلیبوردها، تبلیغات مراکز فروش «شوبا» می بینید و می شنوید و پشت سر هم نمایشگاه های فروش مستقیم برگزار می شود. حتی در فصل گرم هم تبلیغ «شوبا» با تخفیف بالا همه جا را پر می کند.

متاسفانه انجمن های حمایت از حقوق حیوانات در روسیه کمتر در این زمینه فعال هستند و اکثر مردم آگاهی چندانی نسبت به زجر و آزار حیواناتی که پوست آن ها کنده می شود ندارند.
حتی بعضی از مردم (هم مرد و هم زن) دم حیوانات را به کیف خود آویزان کرده و یا به عنوان شال گردن استفاده می کنند.

«شوبا» اسم مخفف یک نوع سالاد روسی با نام طولانی «شاه ماهی خز پوش» هم هست. درباره این سالاد و سالاد اولویه اینجا نوشته ام.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/F1ksAm

مطالب مرتبط:
داستان سالاد اولویه
اینفوگرافیک: سیبری
اینفوگرافیک: نماد‌های روسیه

شوبا، پوستین، پالتو خز، پالتو پوست، پالتو روسی، روسیه

طراحی داخلی روستایی، به سبک روسی

معماری داخلی روستایی روسیه، زهرا ثبوت

طراحی داخلی منازل روستایی در هر کشوری، مخصوص به خود است. یک خانه روستایی می تواند به سبک فرانسوی باشد یا در مزرعه یک گاوچران آمریکایی، یا یک کلبه ییلاقی در سوئیس یا انگلیس. امروزه به نظر می رسد طراحی داخلی مدرن در روسیه اصلا مطابق با سنت های روسی نیست. بازار روسیه و مبلمان لوازم جانبی، با انواع سبک های اروپایی اشباع شده است.

در این مقاله برآنیم تا فضای خانه های دوران ارباب رعیتی کشور روسیه را از نو بسازیم. زمانی که «کارنینا» و «ورونسکی»، والس می رقصیدند، «تاتیانا» برای «آنگین» نامه می نوشت و عشق «ناتاشا» مانند معجزه ای شاهزاده «آندره« را زنده کرد.
این سنت های مردم روسیه در طراحی داخلی کدام است و چه چیز سبک سنتی کشور روسیه را متمایز می کند؟

معماری داخلی روستایی روسیه، زهرا ثبوت

طراحی داخلی خانه، فارغ از اینکه منزل یک اشراف زاده بلندمرتبه باشد یا کلبه یک دهقان ساده، اساسا باید کاربردی باشد. در مرکز هر خانه یک شومینه بزرگ روسی و در کنار هر دیوار یک میز قرار دارد که به صورتی پایدار و محکم به دیوار وصل شده است.
قفسه های ساده، گنجه های باز، بوفه، میز ناهار خوری های بلند، پیشخوان های کنار آشپزخانه، میزهای کوچک و چهارپایه جزییات دیگر این خانه ها بودند. مبلمان و صندلی بیشتر در دربار و خانه های ثروتمند وجود داشتند، صندوقچه ها با تزیینات سنتی در اندازه های مختلف، لازمه هر خانه اصیل روسی بود. در صندوق های بزرگ، لباس و قاب های دیواری و ظروف خوراک پزی و در صندوقچه ها، اشیا قیمتی با ارزش نگهداری می شد.

معماری داخلی روستایی روسیه، زهرا ثبوت

در خانه های به سبک روسی همه چیز پوشیده است. در خانه های دهقانان همه چیز با انواع نمد گلیم و بوریای دست باف روسی و در خانه های اشرافزادگان با انواع پارچه های گران قیمت و فرش و مخمل پوشیده شده بود. اما با شروع قرن ۱۹ میلادی، طراحی داخلی در روسیه به سمت اشرافی گری گرایید و این به خاطر آریستوکراسی حاکم بر روسیه بود.

سبک روسی سنتی نشأت گرفته از اقلیم و سنت های ملی روسیه است. این سبک از هر گونه زرق و برق و تکلف به دور است و مشخصه اصلی این سبک سهولت در نازک کاری است.
الوار، سنگ و یا آجر دیوار، بدون هیچ دکوراسیون هنرمندانه اجرا میشود. گزینه دیگر می تواند سفیدکاری یا گچ کاری با بافت خشن یا ترکیبی از گچکاری با نمای آجر یا کمی سنگ تراشی باشد و مصالح کف می تواند از تخته چوب های یکپارچه باشد و البته یک شومینه با طرح های سنتی و فولکلور هنر روسی از الزامات دکوراسیون سنتی به سبک روسی است.

برای رنگ آمیزی غالبا از رنگ های طبیعی و رنگ های گچی استفاده می شود. در طراحی داخلی به سبک سنتی روسی که با فراوانی چوب همراه است، وجود یک شومینه با کاشی هایی از طرح های سنتی مشخصه اصلی است. در دکوراسیون دیوار و نازک کاری نهایی به غیر از چوب، ،سفیدکاری و گچکاری قابل اجرا است.

ادامه‌ی خواندن

کلیساهای ارتودوکس روسیه – معماری بیرونی

معماری کلیساهای ارتودوکس روسیه

مهم ترین و جذاب ترین بناهای دیدنی روسیه، کلیساها و اماکن مذهبی ارتودوکس است. حتی کرملین و میدان سرخ هم عملا به واسطه کلیساهایشان معروف هستند.
در این مطلب کوتاه، مشخصات ظاهری معماری بیرونی کلیساهای ارتودوکس روسیه و وجه تمایز آن ها با دیگر کلیساهای دنیا، به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرد.

از دید مسیحیان، کلیسا، کشتی نجات انسان ها در برابر طوفان های وسوسه و گناه است. به همین دلیل، اکثر کلیساهای ارتودوکس روسیه، مستطیل و بیضی شکل هستند. صلیب، ستاره و دایره از دیگر اشکال بنای کلیساها است.
فارغ از شکل ساختمان کلیسا، ۳ المان معماری، کلیسای ارتودوکس روسیه را از دیگر کلیساها متمایز می کند.

شکل گنبد کلیساهای ارتودوکس۱) گنبد پیازی
متمایز ترین ویژگی معماری کلیساهای ارتودوکس روسیه با دیگر کلیساها، «گنبد پیازی» شکل است، به نحوی که قطر گنبد از قطر ساقه (پایه) گنبد بزرگ تر است.
البته «گنبد پیازی» مختص به روسیه نیست و در بخش هایی از آلمان، ایتالیا، هند و… هم دیده می شود.

این نوع گنبد بعد از شکست مغول ها (تاتارهای مسلمان شهر کازان) در قرن ۱۶ میلادی در روسیه رواج پیدا کرد و تا قبل از آن، «گنبد کلاهخودی» رواج داشت.
معروف ترین نمونه «گنبد پیازی»، کلیسای «سنت باسیل» در میدان سرخ است که به دستور تزار «ایون مخوف» و به شکرانه پیروزی بر مسلمانان تاتار ساخته شد.

صاحبنظران درباره ریشه تاریخی «گنبد پیازی» نظر واحدی ندارند. عده ای آن را تاثیر معماری ایرانی می دانند و عده ای دیگر، آن را به ظاهر فیزیکی برف گریز این نوع گنبد نسبت می دهند.
«گنبد گلابی» از دیگر انواع گنبد است که تقریبا فقط در کلیساهای اوکراین دیده می شود.

رنگ گنبدها
رنگ گنبدها معانی خاصی دارند. این تقسیم بندی با این که مورد توافق خیلی از صاحبنظران است، اما در همه کلیساها صدق نمی‌کند و بعضی از گنبدها رنگ های ترکیبی دارند، مانند کلیسای «سنت باسیل» میدان سرخ.
ضمن این که بعضی از کلیساها، گنبدهای با رنگ های متفاوت هم دارند.

رنگ گنبد کلیساهای ارتودوکس روسیه

رنگ گنبدمعنی و مفهوم
طلاییوقف حضرت مسیح
کلیساهای بزرگ و جامع معمولا گنبد طلایی دارند.
آبی، با ستاره‌های طلاییوقف حضرت مریم
سبزوقف «پدر، پسر و روح القُدُس»
نقره ایوقف قدیسین
سیاهوقف راهبان
معمولا صومعه ها گنبد سیاه دارند.

تعداد گنبدها
تعداد گنبدها معمولا فرد هستند و معنای خاصی دارند.

کلیساهای ارتودوکس روسیه

تعداد گنبددلیل و مناسبت
۱
حضرت مسیح
۳
پدر، پسر، روح‌‌ القُدُس
۵
حضرت مسیح و چهار مبشر انجیل (کاتبان انجیل‌: مَتّی، مَرْقُس، لوقا، یوحَنّا)
۷
هفت راز مقدس (هفت آیین) مسیحیت
اعمالی برای تعالی روح انسان
غسل تعمید، تدهین، توبه، تبرّک (مراسم عشای ربانی)، ازدواج، تدهین بیماران، دست‌گذاری (تفویض مقام روحانیت)
در کلیسای ارتودوکس روسیه، «رازهای مقدس» محدود به عدد هفت نیست و شامل اعمالی مانند صدقه، دعای قبل از غذا، روشن کردن شمع و عود، روزه داری و... هم می شود.
۹
مراتب و درجات نه گانه فرشتگان در مسیحیت
سرافین (۶ بال دارند)، کروبیان (۴ بال دارند) و اورنگیان (به شکل کره و دایره های بال دار) در آسمان اول. این فرشتگان، مقرب ترین ملائک به خداوند هستند و در عرش الهی به سر می برند.
مُلکیان، فاضلان و نیرومندان در آسمان دوم
شاهزادگان، فرشتگان مقرب و فرشتگان نگهبان در آسمان سوم. این فرشتگان بیشتر از دیگر فرشتگان به انسان ها نزدیک هستند و ارتباط دارند.
۱۳
حضرت مسیح و دوازده حواریون اش
۳۳
عمر حضرت مسیح در زمین

فرشتگان آسمان اول

فرشتگان در مسیحیت. سرافین، کروبی،اورنگی، اوفانیم

۲) کاکُشنیک
یکی دیگر از ویژگی های معماری بیرونی کلیساهای ارتودوکس روسیه، المان تزیینی «کاکُشنیک» (Kokoshnik) است.
«کاکُشنیک» در اصل نوعی کلاه (به شکل تاج) و پوشش موی سنتی زنان روسی بوده و از اجزای بسیار مهم لباس سنتی روسیه به حساب می آید. پشت کلاه دختران مجرد باز بوده و مویشان دیده می شده، اما زنان متاهل، کلاه پشت بسته به سر می کردند و موی خود را می پوشاندند.
در معماری هم، «کاکُشنیک» به تاق (طاق) های نوک تیز، (شبیه آکولادی که نوکش به سمت بالا باشد) اطلاق می شود و تقریبا در بنای همه کلیساهای روسیه دیده می شود.

کاکوشنیک، کاکُشنیک

۳) صلیب
شکل صلیب ها بالای گنبدها متنوع است، اما معروف ترین آن ها صلیبی است که علاوه بر یک خط افقی، یک خط کوتاه تر افقی بالای خط افقی اصلی و یک خط کج هم در زیر خط افقی اصلی دارد.
خط کج، یک سمتش به پایین (جهنم) و سمت دیگرش به بالا (بهشت) است.

بعضی از صلیب ها، هلالی به شکل کاسه هم دارند. از آن جا که کلیسا، کشتی نجات انسان ها در برابر طوفان های وسوسه و گناه است، گفته می شود این نماد لنگر امید به نجات است.
عده دیگری از صاحبنظران، آن را کاسه ای می دانند که خون حضرت مسیح در آن ریخته شده.
نظریه ای هم وجود دارد که این هلال بعد از شکست مسلمانان توسط تزار «ایوان مخوف» اضافه شد تا یادآور پیروزی کلیسا بر اسلام باشد. در حالی که این نوع هلال از مدت ها قبل مورد استفاده قرار می گرفته است.

بعضی از صلیب های مورد استفاده در کلیسای ارتودوکس روسیه:

انواع صلیب های کلیسای ارتودوکس روسیه

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/adHs6m

مطالب مرتبط:
رهبانیت در روسیه
روزه در کلیسای ارتودوکس روسیه
تاریخچه مسیحیت و اسلام در روسیه
نقشه ادیان و مذاهب روسیه
دسته های مذهبی در روسیه
«راسکولنیک» های ۱۲۰ سال پیش
جزایر «سالاوکی»
معبد همه ادیان
اینفوگرافیک: نماد‌های روسیه

درد بکش، برات خوبه!

دندانپزشکی، دندان، درد، دندان طلا، روسیه، شوروی

چند سال پیش، برای گرفتن گواهی پزشکی، کارم به یک کلینیک دولتی در مسکو افتاد. در یکی از آزمایش ها، باید از نوک انگشت چند قطره خون می گرفتند. من که خودم زمانی در بیمارستان از مردم خون می گرفتم و آمپول می زدم، با لبخند و اعتماد به نفس روی صندلی نشستم و سعی کردم با پرستار چاق و مسن و اخمو خوش و بش کنم. که البته به جز اخم بیشتر پرستار، نتیجه ای نداشت. وقتی لانست (سوزن) را مثل پیچ‌گوشتی به نوک انگشتم فرو کرد، آه از نهادم بلند شد. احساس کردم سوزن وارد استخوانم شده. از جایم بلند شدم و خانم پرستار شاکی شد و گفت «تحمل کنید آقا!».

این ماجرا را برای یک دوست آمریکایی مقیم اینجا که تعریف می کردم، متوجه شدم تجربه دقیقا مشابهی داشته و بعدها دوستان روس کلی به من خندیدند و گفتند باید زمان شوروی به دندانپزشکی می رفتی تا بفهمی درد یعنی چه. تازه فهمیدم که در ۷۰ سال حکومت شوروی، به ندرت از داروی بی‌حسی استفاده می شده. تصور کنید که بیمار در تمام مراحل کشیدن دندان، عصب کشی، جراحی لوزه و حتی در مواردی، سقط جنین، از درد به خود می پیچیده است!

خدمات بهداشتی و درمانی در زمان شوروی رایگان بوده. نه تنها رایگان، که در بعضی موارد حتی اجباری. مثلا معاینه دندانپزشکی برای بچه ها. اما همه، از بچه های مدرسه گرفته تا مردان قوی، از مطب دندانپزشکی و خدمات رایگانش فراری بودند.
دندانپزشکی ها، مثل سلمانی ها، چندین ردیف صندلی داشتند و تمام ابزار و وسایل شکنجه مثل گازانبر و انبردست و دریل را روبروی بیمار می چیدند تا از همان اول توی دلش خالی شود. از داروی بی حسی هم که عملا استفاده نمی کردند و در تمام مراحل بیماران به طرز وحشتناکی داد می زدند.
این در حالی است که در بعضی از کلینیک های خصوصی غیر قانونی، مثل همه جای دنیا از داروهای بی حسی موضعی استفاده می شده است.

بعدها، در سال های پایانی حکومت شوروی، دندانپزشکان از اولین مشاغلی بودند که اجازه طبابت خصوصی پیدا کردند و به همین دلیل واردات تجهیزات و داروهای خارجی باب شد و این طور بود که دندانپزشکان خیلی پولدار شدند.
در همین دوران بود که سنت روکش کردن دندان با طلا که در بعضی از جمهوری های آسیایی شوروی، مثل تاجیکستان مرسوم بود، در کلینیک های خصوصی مسکو هم مد شد و بعضی از مردم برای به رخ کشیدن موقعیت و منزلت اجتماعی، دندانشان را با طلا روکش می کردند. ولی امروزه تصور عمومی نسبت به دندان طلایی منفی است، هرچند که هنوز بین شهروندان بعضی از جمهوری های سابق، مثل تاجیکستان، طرفدار دارد.
جالب این که بعدها در آمریکا، هیپ هاپ ها هم برای متفاوت بودن به سراغ دندان های طلایی و نگین دار (Grillz) رفتند.

گفته می شود به کار نبردن داروی بی حسی، به ایدئولوژی حاکمان روسیه بر می گردد. آن ها اعتقاد داشتند که یک کمونیست واقعی، باید قدرت تحمل درد را داشته باشد. ضمن این که اعتقاد عمومی بر این بود که بچه ها آستانه تحمل درد بالاتری دارند.
اولین بار در شوروی بود (۱۹۶۶) که «الکساندر ویشنِوسکی» (Alexander Vishnevsky) قلب یک بیمار را با بیهوشی موضعی جراحی کرد تا ثابت کند با کمترین مواد بیهوشی هم می شود جراحی های مهم انجام داد.

روسیه ای که قبل از انقلاب شوروی در دندانپزشکی پیشرفت قابل توجهی کرده بود، جوایز بین المللی دریافت کرده بود و «نیکلای دوم» آخرین تزار خاندان رومانوف، دندان پلاتینی داشت، میلیون ها نفر را با درد، شکنجه داد. امروزه اما، روسیه در دندانپزشکی اگر پیشرو نباشد، از دنیا هم عقب نیست و تعدادی ایرانی در روسیه به تحصیل دندانپزشکی و حتی طبابت مشغولند.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/QndD6c

مطالب مرتبط:
داستان کاندوم در روسیه

افسانه «سادکو»

ایلیا رپین، سادکو، زیر دریا، آبدر ۵۵۰ کیلومتری شمال غرب مسکو، شهری قرار دارد به اسم «نُوْگرِد» یا «وِلیکی نُوْگرِد» (Veliky Novgorod) که می‌شود آن را «نوشهر کبیر» ترجمه کرد. این شهر مهم و تاریخی، در مسیر جاده مسکو به «سنت پترزبورگ» قرار دارد و اگر با ماشین سفر می‌کنید، حتما ارزش دیدن دارد.
«وِلیکی نُوْگرِد» یکی از معدود شهرهایی بود که تا حدود زیادی از ۲۶۰ سال یوغ مغول ها بر روسیه (تا اواخر قرن ۱۵ میلادی) در امان ماند و به واسطه دریاچه «ایلمِن» (Ilmen) و رودخانه های اطرافش، با دریای خزر در جنوب و دریای بالتیک در شمال، به تجارت و داد و ستد می‌پرداخت.
توضیح این که «وِلیکی نُوْگرِد» را نباید با «نیژنی نُوْگرِد» (Nizhny Novgorod) به معنی «نوشهر پایین»، که خود شهر خیلی مهم و تاریخی دیگری است، اشتباه گرفت.

این شهر، زادگاه «سادکو» (Sadko)، یکی از معروف ترین افسانه های روسی است.
زمان را به حدود ۸۰۰ سال قبل بر می‌گردانیم. در آن زمان عده‌ای از طریق دوره گردی و نوازندگی ساز «گوسلی»، گذران زندگی می‌کردند. «گوسلی» (Gusli) قدیمی‌ترین ساز زهی روسیه است و ظاهری بسیار شبیه سنتور دارد که بدون مضراب و با دست نواخته می‌شود.

«سادکو» نوجوان فقیری بود که از طریق یک نوازنده دوره گرد، با ساز «گوسلی» آشنا شد و آنقدر در نواختن آن از خود استعداد نشان داد که به استخدام دربار حاکم «وِلیکی نُوْگرِد» درآمد تا در مراسم رسمی ‌و مهمانی‌ها، ساز بنوازد. چند سالی را در رفاه و آسایش زندگی گذراند، اما در یکی از مراسم دربار، مهمان‌های مست به او توهین کردند و «سادکو» تصمیم گرفت دربار را ترک کند.
یک روز عصر که کنار دریاچه «ایلمِن» نشسته بود، به نواختن «گوسلی» مشغول شد. ناگهان شاهدخت پادشاه دریاها که مسحور موسیقی زیبای او شده بود، از آب بیرون آمد و گفت من عاشق تو شدم، با من به دریا بیا، پدرم هر چه بخواهی در اختیار تو می‌گذارد. اما «سادکو» که عاشق دختری در شهر شده بود، نپذیرفت. شاهدخت برای این که دل «سادکو» را به دست بیاورد، به او گفت فردا این دریاچه پر از ماهی‌هایی می‌شود که پره و بال طلایی دارند. بیا و برای خودت ماهی طلایی صید کن.

افسانه سادکو، گوسلیتوضیح این که روس‌ها از قبل از مسیحیت، اعتقاد داشتند که «روسالکا» (Rusalka) یا «پری دریایی» شب‌ها از آب بیرون می‌آید و با ظاهری زیبا و اغواگر، مردان را به دنیای زیر آب می‌برد. هنوز که هنوز است، روس‌ها هوا که تاریک می‌شود از آب دوری می‌کنند. شاهدخت، «روسالکا» نبود، اما دعوت او از «سادکو» به دنیای زیر آب، تا حدودی ریشه در این اعتقاد قدیمی‌دارد.

«سادکو» به شهر رفت، ناقوس را به صدا درآورد و همه مردم را خبر و تجار و متمولان شهر را به چالش دعوت کرد. در واقع با آن‌ها سر جانش شرط بست که اگر فردا ماهی پره طلایی در دریاچه پیدا کند، کشتی‌های آنان را صاحب شود. تجار هم با استهزا و اطمینان، پذیرفتند.
شاهدخت به او دروغ نگفته بود. «سادکو» شرط را برد و یک شبه، صاحب چندین کشتی، و یکی از پول‌دارترین مردمان شهر شد.

چند سالی را به سفر و تجارت و ثروت اندوزی مشغول بود تا این که در یک روز آفتابی و مساعد، کاروان کشتی‌های «سادکو» دچار طوفان شد. «سادکو» فهمید که پادشاه دریاها از او ناراضی است. برای همین بشکه سکه‌های نقره به دریا انداخت، اما افاقه نکرد. بشکه سکه‌های طلا و مروارید به دریا انداخت، اما بی‌فایده بود. در نتیجه، قرار شد که قرعه بیاندازند و یک نفر خود را فدا کرده و داخل آب بپرد تا پادشاه دریاها رضایت بدهد کشتی‌ها به راهشان ادامه بدهند.
برای قرعه کشی، قرار شد همه اسمشان را روی تکه‌های چوب بنویسند و به دریا بیاندازند، صاحب چوبی که به زیر آب برود، باید خودش را تقدیم پادشاه دریاها کند.
با وجودی که «سادکو» تقلب کرد، اما قرعه به نام او افتاد و بر خلاف میلش، سازش را زیر بغل گرفت و خود را به آب انداخت.

زیر دریا، پادشاه و ملکه با هم جر و بحث داشتند. شاه می‌گفت مردم روسیه، بیشتر از آهن به طلا نیاز دارند، اما ملکه می‌گفت آهن مهم‌تر است. شاه نظر «سادکو» را پرسید. او هم جواب داد که مردم شاید بتوانند بدون طلا زندگی کنند، اما بدون آهن نه. پادشاه عصبانی شد و قصد جانش را کرد، اما «سادکو» فورا سازش را درآورد و به نواختن «گوسلی» مشغول شد.
پادشاه به قدری از موسیقی زیبا و دلفریب او به ذوق آمد که شروع کرد به رقصیدن. در این هنگام بود که «سنت نیکلای»، قدیس حامی‌ملوانان و دریانوردان بر او ظاهر شد و از او خواست تا دیگر ساز نزند، چون رقص پادشاه، کل دریاها را به تلاطم می‌اندازد و کشتی‌ها را غرق می‌کند. «سادکو» هم به بهانه قطع شدن سیم ساز، دیگر ساز نزد.
پادشاه، مجذوب «سادکو» شد و به او پیشنهاد داد تا از میان ۹۰۰ زیبارویی که جلویش صف بستند، یکی را به همسری انتخاب کند. «سنت نیکلای» دوباره ظاهر شد و به او گفت اگر می‌خواهی دوباره به زمین برگردی، آخرین دختر در صف را انتخاب کن و از بوسیدن و همخوابگی با او بپرهیز.
زیباروی آخر صف، همان شاهدختی بود که برای او ماهی پره طلایی فرستاده و او را به ثروت رسانده بود. به «سادکو» گفت که من هنوز تو را دوست دارم، پیش من بمان، اما «سادکو» باز هم نپذیرفت و طبق سفارش «سنت نیکلای» به دختر نزدیک نشد.
صبح که بیدار شد، خود را در ساحل دریاچه «ایلمِن» یافت و کشتی هایش را دید که به خشکی نزدیک می‌شوند.
بعد از آن، ثروتمندتر از گذشته، دیگر پا به دریا نگذاشت و در کنار همان دختری که از قبل دوست می‌داشت به زندگی ادامه داد. گفته می‌شود که کلیسای «سنت نیکلای» (همان قدیسی که زیر دریا ظاهر شد و او را نجات داد) را «سادکو» ساخته.

در یکی از روایات دیگر این افسانه، «سنت نیکلای» نقشی ندارد و خود شاهدخت، با وجودی که عاشق «سادکو» است، راه فرار از دنیای زیر آب و رسیدن به عشق زمینی‌اش را به او نشان می‌دهد.

این افسانه دستمایه آثار هنری زیادی بوده. به خصوص در اواخر قرن ۱۹ میلادی که جنبش «اِسلاو دوستان» بین عد‌ای از نخبگان روسیه طرفدار پیدا کرده بود. این هنرمندان و نویسندگان، خسته از تضعیف هویت روسی و غلبه فرهنگ اروپایی بر کشور بعد از اصلاحات «پتر کبیر»، به دنبال بازسازی هویت روسی بودند.
هنرمندان در این هدف تنها نبوند. بعضی از ثروتمندان هم به پشتیبانی از آنان برخاستند.
از جمله «ساوا مامونتوف» (Savva Mamontov) که در راه آهن سازی برای خودش قدرتی محسوب می شد، شهرکی در نزدیکی مسکو بنا کرد تا هنرمندان در آن به تولید آثار اصیل روسی بپردازند. «ماتریوشکا» به عنوان مثال، از دل همین شهرک بیرون آمد.
یا مثلا «پاوِل تریتیاکوف» (Pavel Tretyakov)، ملاک و تاجر منسوجات که به حمایت از هنرمندان و خرید و جمع آوری آثار هنری روی آورد و موزه گالری «تریتیاکوف» مسکو، که از مهمترین گالری های هنری روسیه است را بنا نهاد.

در همین حال و هوای بازگشت به اصالت روسی بود که «نیکُلای ریمسکی-کورساکف» (Nikolai Rimsky-Korsakov) موسیقیدان برجسته و خالق ملودی کارتون «هاچ، زنبور عسل»، اپرای «سادکو» را ساخت.



معروف ترین نقاشی از «سادکو» هم در همین سال‌ها، توسط «ایلیا رِپین» (Ilya Repin) از برجسته ترین نقاشان روس خلق شده‌است. تصویری از «سادکو» در دنیای زیر آب، در حالی که زیبا رویان در برابرش رژه می‌روند و او به دختر آخر صف نگاه می‌کند. (تصویر اول این مطلب)

بعد از انقلاب کمونیستی شوروی و در دهه پنجاه میلادی، دورانی که بعضی از آثار ادبی روسی به روی پرده سینما رفتند، «الکساندر پْتوشْکو» (Aleksandr Ptushko) فیلم «سادکو» را ساخت و همان طور که انتظار می رفت، روایتی از افسانه را در فیلم مبنا قرار داد که در آن «سنت نیکلای» نقشی در داستان ندارد.


بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/kijaE5

مطالب مرتبط:
گوسلی
ماتریوشکا
نقاشی: ایلیا رپین – نامه قزاق ها به سلطان عثمانی
نقاشی: ایلیا رپین – «کرِستنی خُد»
افسانه «تزار سالتان»
داستان «بادبان های سرخ»
افسانه «شوراله»
«بابا یاگا»، عجوزه روس
بانوی غار «اُردا»
«مان پوپو نِر»
رهبانیت در روسیه

صدا و ویدئوی لئو تالستوی


لینک دانلود: goo.gl/0gLjDb
نسخه آپارات: aparat.com/v/wdEb4
نسخه فیس بوک: goo.gl/riIcUq

دیروز، ۹ سپتامبر، ۱۸۷ مین سالگرد تولد «لئو تالستوی» (Leo Tolstoy) نویسنده نابغه روس بود.
او که در یک خانواده اشرافی و با اصل و نسب به دنیا آمد، در سال های پایانی عمرش از فقر و تبعیض در جامعه به ستوده آمده و به حمایت از فقرا، زندانیان سیاسی، سربازان فراری و… پرداخت.
به دلیل همین افکار خاص او بود که چند سال مانده به فوتش، کلیسای ارتودوکس روسیه او را مرتد اعلام کرد.

«تالستوی» در ۸۲ سال عمر پرثمرش، اتفاقات تاریخی مهمی را به چشم خود دید. تولد او تنها چند سال بعد از حمله و شکست ناپلئون بناپارت به روسیه اتفاق افتاد. سی و اندی سال داشت که رعیت داری در روسیه ملغی و سیاست اصلاحات اراضی به اجرا گذاشته شد. سیاستی که به نارضایتی ها دامن زد و شورش های گاه و بی گاه مردمی را به همراه آورد.
طی ۴۰ سال پایانی عمر او، سطح سواد در جامعه از یک درصد، به ۲۰ درصد رسید و ساختار اجتماعی جامعه به سرعت در حال تغییر بود و به همین دلیل دغدغه آگاهی رسانی و آموزش، «تالستوی» را به یک فعال اجتماعی بدل کرد.
«تالستوی» انقلاب ۱۹۰۵ روسیه تزاری که منجر به تاسیس مجلس «دوما» شد را هم در چند سال پایانی عمرش به چشم دید. انقلابی که چند سال بعد از مرگ تالستوی، روسیه تزاری را از عرش به فرش کشاند و کمونیست ها را به قدرت رساند.

نمی شود از «تالستوی» گفت، ولی از «سوفیا» همسرش نامی نبرد. همسری وفادار که از ۱۸ سالگی تا پایان عمر، در تمام مشکلات و تغییرات و طوفان های فکری، و حتی دوران عیاشی و خوشگذارانی های «لئو»، همراه و مراقب او بود.

منزل و محل دفن «لئو تالستوی» در منطقه «یاسنایا پالیانا» (Yasnaya Polyana) به معنای «بیشه آفتابی» است. در همین «بیشه آفتابی» بود که او «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» را نوشت.
«یاسنایا پالیانا» چند کیلومتر بیشتر با شهر «تولا» (Tula) فاصله ندارد. شهری در ۲۰۰ کیلومتری جنوب مسکو که مرکز سماور سازی روسیه است.
امروزه، ملک و منزل «تالستوی» به یک موزه فضای باز تبدیل شده و بازدید از آن برای عموم آزاد است.

به مناسبت این سالگرد تولد، با استفاده از ویدئوهای کمتر دیده شده تاریخی و همین طور صدای «تالستوی»، ویدئوی کوتاهی تهیه کرده ام که می بینید.

بهروز بهادری فر

مطالب مرتبط:
اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)
تولا
لئو تالستوی: عصای جادویی
لئو تالستوی: توقف کن.
«حمید‌رضا آتش‌برآب» مترجم پرکار ادبیات روسی

عکس: دیدار استالین با محمدرضا شاه

کنفرانس تهران، استالین، محمدرضا شاه پهلوی، جنگ جهانی دوم

دیدار استالین با محمدرضا شاه پهلوی در حاشیه «کنفرانس تهران»، آذر ۱۳۲۲ خورشیدی
از چپ به راست:
محمد ساعد، نخست وزیر وقت
ژوزف استالین، رهبر شوروی
محمدرضا پهلوی، شاه ایران
ویچیسلاو مولوتوف، وزیر امور خارجه شوروی
میخاییل ماکسیموف، مشاور سفارت شوروی در ایران

مطالب مرتبط:
ویدئو: قوام السلطنه در مسکو

اولین آگهی تلویزیونی جماهیر شوروی


نسخه آپارات: www.aparat.com/v/PicAL
نسخه فیس بوک: https://goo.gl/UqgdDA

گفته می شود که این آگهی که به «ذرت آوازخوان» مشهور شده، اولین آگهی تلویزیونی شوروی است که در سال ۱۹۶۴ (حدود ۵۰ سال پیش) ساخته و پخش شده.
«نیکیتا خروشُف» رهبر شوروی که بعد از استالین به قدرت رسید، مصرانه پیگیر کاشت ذرت در اتحاد جماهیر شوروی بود. طی سفری که به آمریکا داشت، از مزارع ذرت بازدید کرد و با یک کشاورز و تاجر آشنا شد که به شوروی ۵ هزار تن بذر ذرت فروخت. این آگهی هم در راستای ترویج و تبلیغ مصرف ذرت است.

مضمون این آگهی موزیکال این است:
سرآشپز داره می‌گه: اگر می‌خوای سلامت باشی و صد سال زندگی کنی، برو رستوران غذا بخور.
بعد چند تا بلال ذرت میان داخل و می‌گن ما از آذربایجان، یه جای گرم در جنوب شوروی اومدیم. ما رو هم به منوی غذاهات اضافه کن.
ولی سرآشپز قبول نمی کنه.
بعد بلال ها ذرت، غذاهایی که می شه از ذرت درست کرد رو اسم می برن.
آخر سر سرآشپز قبول می کنه و می‌گه خیلی هم عالی!

طی سال های بعد از پخش این آگهی تا فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی، هزاران آگهی از تلویزیون پخش شد که در اوایل بیشتر تبلیغات آموزشی – اجتماعی بودند و در قالب برنامه های چند دقیقه ای تولید می شدند. اما به مرور زمان، به شکل آگهی های کوتاه تجاری محصولات و فروشگاه های دولتی درآمدند.

اولین آگهی تجاری در سینما هم درباره شکلات بود که در سال ۱۹۷۲ در سنت پترزبورگ پخش شد و کارگردانی آن را «نیکیتا میخالکوف» بر عهده داشت.

مطالب مرتبط:
پوسترهای تجاری و تبلیغاتی شوروی سابق
لوبوک (Lubok)

بهروز بهادری فر

«شیگیر»، قدیمی ترین مجسمه چوبی جهان

قدیمی ترین مجسمه چوبی جهان، مجسمه شیگیر، روسیه

مجسمه «شیگیر» (Shigir Idol) با قدمت ۱۱ هزار سال، قدیمی ترین مجسمه چوبی است که تا به حال کشف شده است.
به عبارت دیگر، این مجسمه (بُت)، بیش از ۲ برابر اهرام ثلاثه و بیش از ۴ برابر تخت جمشید قدمت دارد.
ارتفاع مجسمه «شیگیر» ۵ متر و ۳۰ سانت بوده، اما تکه هایی از آن در زمان شوروی از بین رفت و امروزه فقط ۲ متر و ۸۰ سانت آن باقی مانده است.

قدیمی ترین مجسمه چوبی جهان، مجسمه شیگیر، روسیهدانشمندان معتقدند که چوب این مجسمه متعلق به یک درخت سیاه‌کاج ۱۵۷ ساله بوده که توسط ابزار سنگی برش داده شده. روی سطح مجسمه طرح های هندسی تکراری حک شده اند که می تواند بیان کننده عقاید آن فرهنگ و یا نشان قبیله ای باشد.
مجسمه «شیگیر» در سال ۱۸۹۰ میلادی (۱۲۵ سال پیش) درشهر «کیروفگراد» (سیبری غربی) و در عمق ۴ متری از سطح یک لجن‌زار کشف شد و امروزه در موزه تاریخ «یکاترینبورگ» (شهری مهم در جنوب محل کشف مجسمه) نگهداری می شود.

در دوران میان‌سنگی که مجسمه «شیگیر» به آن دوره تعلق دارد، به دلیل پایان عصر یخبندان و عقب نشینی یخچال ها، آب و هوای جهان معتدل تر شده و زمینه برای تولید و نگهداری خوراک بیشتر و در نتیجه اسکان و مدنیت و در نهایت، سیطره بشر بر کره خاکی فراهم شده بود.
مردمان آن دوران جادوباور بودند. روس ها تا کمی بیش از هزار سال پیش، و قبل از ورود مسیحیت، شمن‌باور بودند.
بعضی از مراسم مذهبی و ملی روسیه امروزی، مانند «ماسلنیتسا» و «ایوان کوپالا» ریشه در همین اعتقادات شمن‌باوری دارد.

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/L7hKM6

مطالب مرتبط:
اینفوگرافیک: تاریخچه مسیحیت و اسلام در روسیه
سیبری