بایگانی دسته: مذهب

کلیسای جامع «سنت اسحاق» سنت پترزبورگ

کلیسای جامع «سنت اسحاق» سنت پترزبورگ

شهر «سنت پترزبورگ» را تزار «پتر کبیر» حدود ۳۰۰ سال پیش بنا گذاشت. این شهر که خواهر خوانده اصفهان خودمان است، حدود ۲۰۰ سال و تا زمان شوروی پایتخت روسیه بود.

بزرگ ترین کلیسای این شهر (و چهارمین کلیسای بزرگ دنیا)، کلیسای جامع «سنت اسحاق» است که حدود ۲۰۰ سال پیش توسط یک معمار فرانسوی طراحی شد و ساخت آن ۴۰ سال به طول انجامید.
حدود ۱۰۰ متر ارتفاع دارد و بسیار باشکوه و عظمت است.

بعد از انقلاب روسیه و ورود کمونیسم و آغاز دین زدایی، این کلیسا به «موزه تاریخ مذهب و الحاد» بدل شد. در جریان جنگ جهانی دوم، گنبد طلایی (روکش طلای خالص) کلیسا را خاکستری رنگ کردند تا جلب توجه نکند.

در حال حاظر کلیسای جامع «سنت اسحاق» کارکرد موزه دارد و فقط در عیدهای مذهبی خاص، در آن مراسم برگزار می کنند.

مطالب مرتبط:
اینفوگرافیک: تاریخچه مسیحیت و اسلام در روسیه
«کلیسای جامع کازان»، سنت پترزبورگ
کلیسای جامع «مسیح منجی»، مسکو

کلیسای جامع «سنت اسحاق» سنت پترزبورگ

کلیسای جامع «سنت اسحاق» سنت پترزبورگ

کلیسای جامع «سنت اسحاق» سنت پترزبورگ

کلیسای جامع «سنت اسحاق» سنت پترزبورگ

ادامه‌ی خواندن

عکس روز: مسجد سنت پترزبورگ

مسجد سنت پترزبورگ حدود ۹۵ سال قدمت دارد و با ظرفیت ۵ هزار نفر، زمانی بزرگ ترین مسجد اروپا بود.
زمان شوروی سابق، تمام مظاهر دینی تعطیل و نابود می شدند. از جمله این مسجد که به انبار وسایل پزشکی تبدیل شد. اما بعد از جنگ جهانی دوم و به درخواست رییس جمهور اندونزی که زمان «خروشچف» به سنت پترزبورگ سفر کرده بود، مسجد به روی مسلمانان باز شد.
معماری و بافت شهری سنت پترزبورگ به نحوی است که این مسجد در خیلی از مناطق شهر دیده می شود.

صخره های سنگی «مان پوپو نر»

یکی از عجایب هفتگانه روسیه، صخره های سنگی «مان پوپو نر» (Manpupuner) است در جمهوری «کومی» (Komi)، غرب کوه های اورال در شمال روسیه.
این مجموعه شامل هفت صخره سنگی با ارتفاع بین ۳۰ تا ۴۰ متر می شود که شش صخره آن ها کنار هم، و آخری به صورت جدا، روی تپه ای واقع شده اند.

صخره های سنگی «مان پوپو نر» یا «هفت پهلوان سنگی» سال های سال مکانی مقدس برای اقوام «مانسی» (Mansi) بومی آن منطقه به شمار می رفته اند.
بر اساس افسانه های محلی، رییس قبیله «مانسی» دختری به غایت زیبا داشته به نام «آییم» (Aim). روزی یک غول عظیم الجثه به نام «تورِف» (Torev) به خواستگاری دختر می آید، اما جواب رد می گیرد. به همین دلیل تصمیم می گیرد تا «آییم» را بدزدد.
یک روز غول دلداده به همراه ۶ برادرش به قبیله حمله می کنند و شهر را به هم می ریزند. «آییم» دست به دعا می برد تا برادرش که به شکار رفته زودتر برگردد و به حساب غول ها برسد. در این حال، برادرش از راه سر می رسد و سپر مخصوص خود را به سمت غول عاشق می گیرد و بازتاب نور خورشید، او را به سنگ تبدیل می کند. برادران او هم که در حال فرار بودند به همین صورت تبدیل به صخره های سنگی می شوند.

ستون های سنگی «مان پوپو نر» به دلیل دور افتاده بودن و حضور کم توریست ها، تقریبا دست نخورده باقی مانده.
گفته می شود که تا به امروز فقط یک صخره نورد موفق به صعود از یکی از این هفت ستون شده است. این در حالی است که طبق آیین های اقوام «مانسی» بالا رفتن از این صخره ها ممنوع بوده است.

بهروز بهادری فر
نسخه فیس‌بوک: goo.gl/ily1dK

ادامه‌ی خواندن

کیژی پاگوست

کیژی پاگوست، کیژی پوگوست، kizhi pogost

«کیژی پاگوست» (Kizhi Pogost) مجموعه ای است شامل دو کلیسا و یک برج ناقوس که که تماما از چوب و بدون استفاده از حتی یک میخ ساخته شده.
بزرگ ترین کلیسای «کیژی پاگوست»، ۳۷ متر ارتفاع و ۲۲ گنبد پیازی شکل دارد که ۳۰۰ سال پیش، یعنی کمی قبل تر از نادرشاه خودمان ساخته شده. روس ها در استفاده از چوب مهارت خاصی دارند.
این مجموعه که در لیست میراث جهانی یونسکو قرار دارد، در «جمهوری کارلِیا»، کمی بالاتر از سنت پترزبورگ و در نزدیکی مرز فنلاند واقع شده.

کیژی پاگوست، کیژی پوگوست، kizhi pogost

کیژی پاگوست، کیژی پوگوست، kizhi pogost

«کلیسای جامع کازان»، سنت پترزبورگ

ساخت «کلیسای جامع کازان»، سنت پترزبورگ حدود ۲۰۰ سال پیش به اتمام رسید، کمی قبل از حمله فرانسه به روسیه در سال ۱۸۱۲ که به شکست ناپلئون بناپارت انجامید.
«مارشال کوتوزوف»، فرمانده ارتش روسیه تزاری، برای پیروزی در جنگ به این کلیسا متوسل شده بود و به همین دلیل این کلیسا به نوعی نماد پیروزی روسیه مقابل فرانسه نیز محسوب می شود و تندیس این فرمانده و فرماندهان دیگر مقابل این کلیسا نصب شده اند.
در آن زمان، سنت پترزبورگ پایتخت روسیه بود و حدود یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت داشت.
بعد از انقلاب شوروی و تسلط تفکرات کمونیستی و دین ستیزانه، این کلیسا هم مانند بقیه کلیساها بسته و به «موزه تاریخ مذهب و الحاد» تبدیل شد. بعد از فروپاشی شوروی، فعالیت این کلیسای ارتودوکس از سر گرفته شد.
ساختمان «کلیسای جامع کازان» به شکل نیم دایره است و ۹۶ ستون دارد. معماری داخل کلیسا بسیار زیبا و نفس گیر است و هر گوشه از آن به دست بهترین هنرمندان روس ساخته شده است.

بهروز بهادری فر

کلیسای جامع «مسیح منجی»، مسکو

کلیسای جامع «مسیح منجی»، بلندترین کلیسای ارتودوکس دنیاست که در نزدیکی کرملین و در حاشیه رودخانه مسکو واقع شده است.
بعد از آن که ناپلئون بناپارت که به روسیه حمله کرده بود، شکست خورد و عقب نشینی کرد، تزار روسیه تصمیم به ساخت کلیسایی به شکرانه این پیروزی گرفت. ساخت این کلیسا بیشتر از ۴۰ سال به طول انجامید.

با ورود کمونیسم به روسیه و موج دین زدایی و تخریب کلیسا ها، استالین تصمیم گرفت در محل کلیسای «مسیح منجی»، بنایی به نام «کاخ شوراها» بسازد. به همین دلیل این کلیسا را در سال ۱۹۳۱ منفجر کردند، اما با شروع جنگ جهانی دوم، ساخت «کاخ شوراها» که طرح و معماری بلندپروازنه ای هم داشت به فراموشی سپرده شد و محل کلیسا به استخری عمومی تبدیل شد.

بالاخره بعد از فروپاشی نظام کمونیستی، تصمیم گرفته شد که کلیسا با همان معماری سابق و در همان محل بازسازی شود. و بنابراین از سال ۲۰۰۰ درهای کلیسای جامع «مسیح منجی» به روی مومنان مسیحی باز شد.

اقوام «چوکچی»

«چوکچی» ها از اقوام بومی روسیه و ساکن شبه جزیره «چوکچی» در شمال شرق روسیه، در نزدیکی اقیانوس منجمد شمالی هستند.
تعداد آن ها ۱۶ هزار نفر تخمین زده می شود و از حدود ۳ هزار سال قبل از میلاد مسیح ساکن این منطقه در سیبری هستند.

تا قرن ۱۷ میلادی با آرامش مشغول زندگی بودند تا این که روسیه تزاری وارد این منطقه شد و ادعای اراضی کرد. گفتگوها نتیجه نداد و برای ۱۵۰ سال روسیه تزاری مشغول جنگ و درگیری با «چوکچی» ها شد. ارسال نیرو به آن منطقه دوردست به صرفه نبود و روسیه هم خیلی تمایلی به ادامه درگیری نداشت و در مقاطعی آماده بود تا «چوکچی» در اختیار خود بومی ها باشد. اما وقتی پای انگلیسی ها و فرانسوی ها به این منطقه باز شد، روسیه از ترس از دست دادن این شبه جزیره، با پیشنهاد پول و امکانات، «چوکچی» ها را تحت کنترل خود درآورد.

«چوکچی» ها دو دسته اند. یک دسته با شکار پستانداران دریایی گذران زندگی می کنند و دسته دیگر در زمین های یخ بسته توندرا، به شکار و دامداری گوزن شمالی مشغولند.

تا قبل از ورود کمونیسم به روسیه و انقلاب شوروی، اکثر «چوکچی» ها بی سواد بودند، اما امروزه به خط روسی می خوانند و می نویسند.
با وجود تلاش دولت مرکزی برای تحمیل دین رسمی روسیه، یعنی مسیحیت ارتودوکس، هنوز هم خیلی از چوکچی ها پایبند عقاید دیرین خود یعنی ارواح خوب و خبیث هستند و شمن باوری در میان آن ها رواج دارد. شمن باوران با ارتباط با ارواح، بیماری ها را شناسایی و درمان می کنند.

با وجود اقوام بومی زیاد در روسیه، جوک های زیادی درباره «چوکچی» ها در میان روس ها دهان به دهان می شود.

برخی از سنت های جالب در میان «چوکچی» ها:
– مردان می توانستند چند همسر داشته باشند.
– اشخاص پیر و ناتوان به اراده خود به عمر خود پایان می دادند تا باری بر دوش خانواده نباشند. منابع محدود است.
– به رسم مهمان نوازی، میزبان علاوه بر پذیرایی با خوراک و گرما، همسر خود را هم در اختیار مهمان می گذاشته است.
– هم‌جنس‌گرایی در میان مردم رواج داشته و تابو نبوده. بعضی مردان لباس زنان را می پوشیدند و نقش اجتماعی زن را در جامعه ایفا می کردند. زنان هم می توانستند در صورت تمایل لباس مردان را پوشیده و نقش مرد را ایفا کنند.

بهروز بهادری فر
عکاس: Jimmy Nelson

ادامه‌ی خواندن

زنی از قوم «آوار» در لباس سنتی

زنی از قوم «آوار» در لباس سنتی، روسیه

«آوار» ها از پرجمعیت ترین اقوام داغستان هستند.
جمهوری خودمختار داغستان، در منطقه قفقاز روسیه و در حاشیه غربی دریای خزر قرار دارد. منطقه ای کوهستانی و زیبا و خوش آب و هوا.
امروزه داغستانی ها مسلمان و سنی مذهب هستند، اما در زمان ساسانیان، دین زرتشتی در این منطقه رواج داشته و ایرانی های زیادی اینجا زندگی می کردند.
«دربند» قدیمی ترین شهر روسیه، در داغستان قرار دارد و به دست ایرانیان بنا شده.
دیوار و قلعه معروف و مهم «دربند» که دژی بود برای محافظت از مرزهای شمالی ایران، به دستور انوشیروان ساسانی ساخته شد.
پایتخت داغستان، شهر «ماخاچ قلعه» است.

بهروز بهادری فر

جشن «ایوان کوپالا» – چهارشنبه سوری اسلاو‌ها

«ایوان کوپالا» (Ivan Kupala) یکی از جشن های تابستانی اقوام اسلاو نژاد است که شباهت هایی به چهارشنبه سوری ایرانی دارد.

این جشن باستانی، ریشه در آیین های پاگانیستی (بت پرستی) دارد؛ دورانی که به خدایان متعدد و نیروهای طبیعی و جادو اعتقاد داشتند.
آیین «ایوان کوپالا»، درباره تطهیر انسان، عشق و زایندگی و راندن نیروی های اهریمنی با استفاده از آب و آتش (دو نیروی متضاد طبیعت) است.

اسلاوهای باستان این آیین را در بلند ترین روز سال (انقلاب تابستانی) جشن می گرفتند. روزی که خورشید بیشتر از همه روزهای دیگر به زمین می تابد.
با ورود مسیحیت ارتودوکس به روسیه (حدود هزار سال پیش) این جشن با روز «یحیی تعمید دهنده» (یوحنا) آمیخته شد و امروزه، با چند روز جا به جایی، در ۱۵ تیرماه (۶ ژوییه) برگزار می شود.

اعتقاد بر این است که در این روز، طبیعت نیروی شفا دهنده پیدا می کند. درختان با خش خش برگ هایشان با هم حرف می زنند و حیوانات با هم صحبت می کنند. حتی علف ها نیروهای جادویی پیدا می کنند.
مردم و به خصوص دخترها، صبح خیلی زود بیدار می شوند و پای برهنه در طبیعت قدم می زنند تا شبنم شفا دهنده به پایشان بخورد.
در این روز همه باید تنی به آب بزنند و شنا کنند. بعد به دنبال جمع آوری گیاهان درمانی می روند.
دخترها، از ۱۲ گل و گیاه مختلف دسته گل درست کرده و روی سرشان می گذارند.

هوا که روی به تاریکی می رود، خرمن آتش برپا می کنند و دور آتش، دست به دست هم داده و آواز می خوانند و می رقصند.
زوج های دختر و پسر دست هم را می گیرند و از روی آتش می پرند. این یک جور «آزمون آتش» است. اگر بتوانند با هم، بدون این که دستشان از هم جدا شود بپرند، با هم ازدواج می کنند و زندگی شان دوام می آورد. هر چه بلندتر بپرند، خوشبخت تر می شوند. اگر دستشان از هم جدا بشود، در زندگی هم از هم جدا می شوند.

بعد از پایان رقص و آواز، خرمن آتش را داخل آب می اندازند و به سمت آب می روند.
دخترها هم، چند شمع داخل دسته گل روی سرشان گذاشته و به آب روان می سپارند. اگر دسته گل غرق شود، یعنی جدایی در مسیر عشقی. اگر روی آب بماند، یعنی مراسم عروسی در راه است. اگر به خشکی برگردد، یعنی در سال آینده تنها می مانند.

سنت دیگر در این شب، گرفتن فال با موم مذاب شمع است. شمع را بر می گردانند و موم مذاب را داخل ظرفی از آب سرد می ریزند و از روی شکل موم سرد شده، درباره آینده شان حدس و گمان می زنند و خیالبافی می کنند.
فال شمع فقط مختص به این شب نیست و در مناسبت های مختلف مرسوم است.

این شب، هیچ کس نمی خوابد. بعد از آب تنی و آتش بازی و فال دسته گل و شمع و رقص و پایکوبی، دخترهای مجرد دل به جنگل می زنند. پسرها هم پشت سرشان. به دنبال «گل سرخس»!
اعتقاد بر این است که سرخس (که اساسا گل نمی دهد) در این شب گل قرمز رنگی می دهد که هر کس آن گل را پیدا کند، به رمز و رموز تمام عالم دسترسی پیدا کرده و به خوشبختی ابدی می رسد. حتی زبان حیوانات را یاد می گیرد. اما نیروهای جادویی و اهریمنی محافظ این گل هستند و خوشبختی حاصل از یافتن آن، به کسی نرسیده!

در واقع، یکی از دلایل آبتنی و رقص و پایکوبی برهنه و به دل جنگل زدن دختر و پسرها، جدای باور به تطهیر روح و بدن انسان، بهانه ای است برای این که دختر و پسرها از هم دلبری کنند و جرقه ازدواج زده شود.

درباره ریشه کلمه «ایوان کوپالا» نظرات مختلفی مطرح است.
بعضی ها می گویند که «کوپالا» همان «کیوپید» اسلاو هاست. «کیوپید» خدای عشق و شهوت در اساطیر رومی است. همان پسربچه کوچکی که نماد روز ولنتاین است.
بعضی ها می گویند که «کوپالا» از کلمه «کوپات» روسی به معنی «آب تنی دادن» آمده است. «ایوان» هم همان «یحیی تعمید دهنده» (یوحنا) است.
گروه دیگری می گویند این جشن ریشه در آیین زرتشتی دارد و ایوان، همان زرتشت است. کوپالا هم از کلمه یال و کوپال به معنای تنومند آمده. یعنی جشن «زرتشت تنومند».

ریشه و تاریخچه این جشن هرچه که باشد، در این روز و شب، دختر و پسرهای جوان حسابی خوش می گذرانند.

بهروز بهادری فر
فیس‌بوک: goo.gl/QXpjrj

ادامه‌ی خواندن