سرگی یسنین (Sergei Yesenin) یکی از معروف ترین شاعران روسیه است. در زمان حکومت تزاری به دنیا آمد و در دوران شوروی کمونیستی و در سن ۳۰ سالگی خودکشی کرد.
همیشه مورد غضب حکومت شوروی بود، و شایعاتی هست مبنی بر این که خودکشی او در اصل صحنه سازی نیروهای اطلاعاتی شوروی بوده. البته دولت مراسم خاکسپاری مناسبی برایش برگزار کرد. چهارمین و آخرین همسر او، نوه لئو تولستوی بود.
گفته می شود که ایران و شعر ایرانی را دوست داشته و در خاطراتش آمده که خیلی دوست دارد به شیراز سفر کند.
کتاب «در مایه های ایرانی» او توسط آقای «حمید رضا آتش برآب» به فارسی ترجمه شده.
نماهنگی از این شعر به زبان روسی را می توانید اینجا ببینید.
www.iloverussia.ir/sher_sergei_yesenin
این هم یکی از اشعار او به نام «نامه به مادر»:
زندهای مادر
زندهای هنوز؟
سلام بانوی پیرسال
سلام!
من نیز زندهام.
ای کاش جاری باشند
هماره
بر کلبهی کوچکت
پَرتـُوانِ ناگفتنیِ آن غروب.
برایم نوشتهاند
چه بسیار
زیر همان بارانیِ کهنهات
بر سرِ راه ایستادهای
چشمانتظارِ من.
برایم نوشتهاند
چونان همیشه
در شبهای تاریک
تنها یک تصویر
پیش رویت هویدا میشود:
انگار به نزاعی در میخانهای
خنجری فنلاندی به زیرِ قلبم فروکردهاند.
مهم نیست
نازنینم!
آرام باش!
این فقط هذیانی است
پسرت هنوز چندان پیمانه نمیزند
تا فراموشاش شود
که پیش از مرگ
باید به دیدارت بیاید.
مادر!
فرزندت همچون گذشته آرام است
و همهی آرزویش
جاندربردن از کولاکِ غم است و
راهیافتن به خانهی محقرش.
آنگاه که شاخههای درختان
باغمان را به سپیدیِ بهار آذین کنند
باز خواهمگشت
تنها، تو
سَحَرگاه
بیدارم نکنی از خواب
چنان که هشتسالِ پیش.
بیدار نکنی مادر
آرزوهای ازدسترفته را
و آنچه به گذارِ زمان
جان دادهاست در من
دریغا!
چه پیشهنگام از سَر گذراندهام
در زندگی
رنج را و درد را.
به دعا پندم مده مادر!
به گذشته هیچ راهِ بازگشتی نیست
تو مرا
تنها تکیهگاه و شادی
تنها نورِ ناگفتنی هستی
پس اندوهت را به نِسیان بسپار
و چنین غصهدارِ من منشین
و زیر بارانیِ کهنهات
اینسان فراوان
بر سرِ راه
چشمانتظارم نایست.
مطالب مرتبط:
شعر روس: نامه ای به مادر (نماهنگ)
یکی از زیباترین اشعاری که تا به حال خوانده ام . ترجمه های آتش بر آب به موازات اثر و یا گاهی خواننده این احساس را میکند که حتی برتر از اثر است.