«ژار پْتیتْسا» (Zhar Ptitsa) یا «پرنده آتش» («پرنده آتشین») پرندهای افسانهای است با قدرت جادویی در فرهنگ روسیه و برخی از کشورهای شرق اروپا که از جهاتی به سیمرغ ایرانی شباهت دارد.
البته اگر به دنبال معادل ظاهری سیمرغ در روسیه باشیم، باید از پرنده دیگری به نام «سیمَرْگْل» (Simargl) نام برد که مانند سگ یا شیر بالدار است. نام این پرنده و ظاهرش ، به احتمال زیاد نشان از ریشههای ایرانی این پرنده دارد، اما نقش آن در فرهنگ و ادبیات روسیه بسیار کمرنگ است.
«ژار پْتیتْسا» اما، به نوعی نماد روسیه است و در افسانهها و ادبیات و فرهنگ تصویری روسیه به کرات دیده میشود.
در اکثر روایات، «پرنده آتش» ظاهری شبیه طاووس دارد با جثهای نسبتا بزرگ و با پرهای شعله ور به رنگ قرمز و نارنجی و زرد و بسیار نورانی و درخشان.
در بعضی روایات دیگر آمده که وقتی «پرنده آتش» آواز میخواند، از نوکش دانههای مروارید میریزد.
در منابع تصویری دیگر، در انتهای پرهای «پرنده آتش»، چشمانی وجود دارد که پرهای واقعی طاووس را تداعی میکند.
وقتی از سیمرغ صحبت میکنیم، پیش فرض ذهنی ما این است که فقط یک سیمرغ در عالم وجود دارد، اما آن طور که از افسانهها برمیآید، در فرهنگ روسیه «پرندههای آتش» داریم و نه فقط یک «پرنده آتش».
ضمن این که سیمرغ دانا و خردمند است، اما خصلت دانایی به «پرنده آتش» نسبت داده نشده است.
مانند سیمرغ که در «فراخکرت» و بالای «درخت طوبی» (ویسپوبیش) آشیان دارد، «پرنده آتش» در «ایری» (Iriy) منزل دارد.
«ایری» که به باور برخی از پژوهشگران روس از واژه «ایران» یا «آریا» مشتق شده، مکانی اساطیری در فرهنگ روسیه است که روح انسانها بعد از مرگ به آنجا میرود و پرندگان هم زمستانها به آن جا مهاجرت میکنند. همین مکان افسانهای بعدها در باورهای مسیحیت ارتودوکس روسیه، به «بهشت»، یا به زبان روسی «رای» (Rai) تبدیل شده است.
از همین «ایری» است که لک لک ها، نوزادان را به نوک گرفته و به عالم زمینی میآورند.
جالب این که همان طور که سیمرغ ایرانی، میانه خوبی با مار ندارد، مارها در «ایری»، که آشیان «پرنده آتش» است، جایی ندارند و برای خود «ایری» جداگانهای زیر زمین دارند.
در اکثر افسانهها «پرندههای آتش» شبها به زمین میآیند و علاقه خاصی به «سیب طلایی» دارند.
«سیب طلایی» یا «سیب جوانی» در افسانههای روسی، اکسیر جوانی و نامیرایی است و داستانهای زیادی در این باره وجود دارد. در این داستانها معمولا پادشاهان به دنبال درخت «سیب طلایی» هستند و از همین جهت است که «پرندههای آتش» شبها به قلعه پادشاهان میروند تا «سیب طلایی» بخورند.
پر «پرنده آتش» حتی وقتی کنده شود، شعلهور و نورانی است و میتواند برای صاحب آن خوشبختی و قدرت جادویی زیادی بیاورد. از همین روست که در اغلب افسانههای روسی، قهرمان داستان (معمولا شاهزادهها) در جستجوی «پرنده آتش» است و معمولا با استفاده از پری که یا از «پرنده آتش» هدیه گرفته یا به طریقی به دست آورده، «پرنده آتش» را فرا میخواند و از قدرت جادویی او برای حل مشکل بهره میگیرد.
درست همانند سیمرغ که به «زال» سه پر خود را داد تا در صورت نیاز به کمک، آتش بزند.
امروزه تصویر «پرنده آتش» و افسانههای مربوطه، روی خیلی از صنایع دستی روسی (به خصوص «خاخلاما» و «پالِخ») دیده میشود. یا مثلا شکلات خوری چوبی و چینی و… به شکل «پرنده آتش» که بعضی از فروشندگان روس به اشتباه آن را قو معرفی میکنند.
نماد مسابقات موسیقی «یورو ویژن» ۲۰۰۹ که در روسیه برگزار شد هم تصویری گرافیکی از «پرنده آتش» بود.
در آینده چند افسانه معروف روسی که «پرنده آتش» در آنها حضور دارد را به مرور روی سایت قرار خواهم داد. این افسانهها مایه ساخت اپرا و باله و کارتونهایی بودهاند که شهرت بینالمللی دارند.
بهروز بهادری فر
نسخه فیسبوک: goo.gl/NJIL4V
مطالب مرتبط:
«بابا یاگا»، عجوزه روس
«شوراله»
افسانه «سادکو»
افسانه «تزار سالتان»
جناب بهادری فر جدا کار بزرگی میکنید که فرهنگ وهنر ومردم کشور دیگه ای رو با این دقت معرفی میکنید.امیدوارم باهمین پشتکار ادامه بدید ومالذت ببریم.سالم وپایدار باشید.
دوست عزیز کار شما جای تقدیر داره و من از زحمات شما قدردانی می کنم.
فقط خواهشمندم کمی بیشتر در مورد ایرانیان شرق یا اسکیتیان ها که زمانی بر اکثر اراضی روسیه حکومت می کردن مطلب بذارین!
بازتاب: رقص اسیران پارسی | آی لاو راشا
اینکه ققنوس خودمونه !!!