خانواده «لیکوف» و ۴۰ سال انزوا

در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، گروهی زمین شناس روس سوار بر هلی کوپتر بر فراز منطقه ای دور افتاده و خالی از سکنه در جنوب سیبری در پرواز بودند که ناگهان چند کلبه در دل جنگل های تایگا توجه خلبان را به خود جلب می کند.
کنجکاوی باعث می شود که فرود بیایند و ببیند قضیه چیست. به محض پیاده شدن، با یک خانواده روبرو می شوند که ۴۲ سال در انزوای کامل و بدون تماس با هیچ انسان دیگری، تک و تنها زندگی می کرده اند. آن ها حتی از جنگ جهانی دوم که روسیه به شدت درگیر آن بوده بی خبر بودند.

داستان از این قرار بوده که «کارپ لیکوف» (Karp Lykov) و همسرش از مسیحیان معتقد و از «باورمندان قدیم» بودند.
«باورمندان قدیم» یا «راسکولنیک» ها کسانی بودند که اصلاحات مذهبی «پتر کبیر» در قرن ۱۷ میلادی و تغییرات کلیسای ارتودوکس روسیه تزاری را نپذیرفتند و با وجود تهدید و فشار حکومت و خطر مرگ، بر باورهای قدیمی خود باقی ماندند. بعضی ها به جاهای دوردست فرار می کردند، بعضی ها هم که چاره ای نداشتند، مرگ را بر ننگ «دین جدید» ترجیح داده و با حبس کردن خود در کلبه های چوبی و آتش زدن آن، به صورت دسته جمعی خودکشی می کردند.
هنوز هم در روسیه نیم میلیون نفر «باورمند قدیم» وجود دارد که کلیساها و مجامع مذهبی خاص خود را دارند.

بعد از انقلاب شوروی و به خصوص در سال های اول، کمونیست ها به جنگ دین می روند و کلیساها و تقریبا تمام مظاهر دینی را از سطح جامعه پاک می کنند. این موضوع باعث می شود تا «باورمندان قدیم» که عموما مذهبی تر از دیگران بودند، مقاومت کنند. عده ای مانند قدیم به مناطق دور افتاده سیبری پناه برده و به صورت دست جمعی به زندگی ادامه می دادند. عده ای هم با کمونیست ها درگیر می شدند؛ از جمله آن ها، برادر «کارپ لیکوف» که توسط یک مامور کمونیست به قتل می رسد.

بعد از این ماجرا، «کارپ لیکوف» و همسرش «آکولینا» دست دو فرزند خود را گرفته و در منطقه ای در جنوب سیبری و شمال کشور مغولستان که ۲۵۰ کیلومتر با نزدیک ترین شهر فاصله دارد سکنی می گزینند.
در سال های انزوا، صاحب دو فرزند دیگر هم می شوند و ۶ نفره به زندگی در سکوت و تنهایی خود خواسته ادامه می دهند. چند سال بعد «آکولینا» مادر خانواده به دلیل خشکسالی از گرسنگی فوت می کند و پدر با دو پسر و دو دختر خود تنها می ماند. تا این که زمین شناسان آن ها را پیدا می کنند.

سه سال بعد از اولین ملاقات با دنیای خارج، دو پسر و یک دختر خانواده به فاصله چند هفته از هم فوت می کنند. پدر خانواده هم چند سال بعد از آن از دنیا می رود و امروزه فقط «آگافیا» (Agafia) جوان ترین فرزند خانواده که پیرزنی ۷۰ ساله است از خانواده «لیکوف» باقی مانده که همچنان مانند تارک دنیا به زندگی ادامه می دهد.

«آگافیا» تنها ۶ بار از منزل خود دور شده است. در همان سال های بعد از انتشار خبر بود که دولت شوروی هزینه سفر او به شهر را متقبل شد و «آگافیا» برای اولین بار در زندگی اسب و ماشین و هواپیما دید.

بعد از آن که «آگافیا» تنها شد، «یروفی سدوف» (Yerofei Sedov) یکی از زمین شناسانی که خانواده «لیکوف» را کشف کرده بود، به منطقه اطراف رودخانه «آباکان» نقل مکان کرد و در همسایگی «آگافیا» ساکن شد.


آگافیا و همسایه‌اش «یروفی سدوف» که یک پایش را از دست داده

زندگی این خانواده موضوع چند کتاب و فیلم مستند بوده. از جمله این مستند:


بهروز بهادری فر

نسخه فیس‌بوک: goo.gl/im7gGc

مطالب مرتبط:
رهبانیت در روسیه
اینفوگرافیک: تاریخچه مسیحیت و اسلام در روسیه
جزایر «سالاوکی»
نقشه ادیان و مذاهب روسیه


آگافیا


کارپ لیکوف، پدر خانواده


«یروفی سدوف»، آگافیا و خواهرش

3 فکر می‌کنند “خانواده «لیکوف» و ۴۰ سال انزوا

  1. بازتاب: «راسکولنیک» های ۱۲۰ سال پیش | آی لاو راشا

  2. بازتاب: اینفوگرافیک: سیبری | آی لاو راشا

  3. بازتاب: شهر نامرئی کیتِژ | آی لاو راشا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *