دختر برفی* را
چه به آن خرمن آتش؟
غرق میشد در رود، ای کاش،
یا به زیر سم اسبان میافتاد.
دامن نیلگون به آتش داد.
نیست شد،
تا نمایان گشت پایش.
جرعهای آب را میمانَد اکنون.
با هوا آمیخت چه پاک،
به پایان آمد او وقتش.
بازی با آتش،
دیرینه بازیگوشی ماست.
گیرا رنگی است نارنجی،
رها نمیکند ما را.
ذوب میشویم از تسلیم،
و تن به نابودی میدهیم.
لیک بگذار آتش برافروزیم
و به بازی بخوانیمش.
خطر در آغوش گیریم
و تن به آتش بسپاریم باز.
سرانجام را دیدن نتوان
در میان دود آتش.
بیرون آییم، زنده،
یا یکی شویم با آتش، جاودان.
* در روسیه به بابانوئل Ded Moroz می گویند که به معنی پدربزرگ سرماست.
«دد ماروز» معمولا با نوهاش به نام «Snegurochka» (به معنی دختر برفی) برای بچهها هدیه میآورد.
در یکی از افسانههای روسی آمده که دختر برفی از روی عشق روی آتش میپرد و آب میشود.
خواننده: Valentina Ponomaryova
شعر: Bella Akhmadulina
آهنگساز: Andrey Petrov
ترجمه: بهروز بهادری فر
آهنگ «دختر برفی» یکی از آهنگ های فیلم «رمانس بی رحم» (A Cruel Romance) محصول سال ۱۹۸۴ به کارگردانی «الدر ریازانوف» است.
این فیلم بر اساس رمانی به نام «دختر بی جهاز» یا «عروس بی نوا» نوشته «آلکساندر آستروفسکی» (۱۸۷۸)، یکی از نویسندگان شاخص روس ساخته شده است.
شعر این آهنگ، از بلا آخمادولینا، شاعر برجسته روس است.